فرقه اي منحرفه اي آمده است که که به عنوان انصار المهدي که خودشان را شيعه معرفي کرده اند ؛ درحال تبليغ بيعت گرفتن از مردم با يماني از طريق اينترنت و انواع مسنجر ها در تمام نقاط جهان هستند … جرياني که تحت عنوان احمدالحسن اليماني وصي و فرستاده امام زمان عليه السلام در اواخر سالهاي حاکميت صدام ملعون بروز کرد پس از سقوط اوبا کمک برخي از باقيمانده هاي رژيم بعث تشکيلات وسيعي را در مناطقي همچون نجف*کربلا*ناصريه وبصره به راه انداخته و مؤسس جريان شخصي به نام احمد اسماعيل گاطع از قبيله صيامر درحدود سال ۱۹۷۳ميلادي درمنطقه اي بنام هوير از توابع زبير از استان بصره متولد شد وي درسال ۱۹۹۹ميلادي از دانشکده مهندسي نجف فارغ التحصيل شده و مدتي در حوزه شهيد سيد محمد صدر تلمذ نمود.

ضمنا بنا بر نقل موثق برادر وي از نيروهاي بعثي بود … ادعاهاي واهي احمد الحسن يماني اين فرد با اين که سيد نيست ، و اصل و نسب او از طايفه « صيامر » معلوم و معروف است ، عمامه سياه پوشيد ، ودر مجامع عمومي ظاهر شد. از جمله ، با توجه به فيلمي که از او گرفته شده است ، بر بالاي منبر در يک مسجدي، با لباس روحاني و عمامه سياه سخنراني ، وادّعاهاي ضد ونقيض خودش را مطرح کرده است. از لحن کلام او پيداست که سواد پاييني دارد، وسخن گفتن به عربي فصيح براي او مشکل است. در آن سخنراني در عين اين که تصريح مي کند که هيچ ادّعايي ندارد، واو يک مرد ساده از يک روستاي ساده اي است، در همان زمان ادّعا مي کند که ، « من مايه رحمتم براي اسلام، بلکه براي اهل زمينم ، اهل بيت (ع) هر کجا بروم، همواره با من هستند وصريحاً مي گويم که خدواند مرا برگزيده است؛ صاحب نفس مطمئنه به من متصل شده، وخود صاحب نفس مطمئنه شده ام. من مي خواهم شيعيان را متحد کنم از عالم و عامي؛ من آمادگي دارم حقايق را براي همه روشن کنم ، وبه صورت سياه وسفيد نشان دهم. خدا نور است وکلام او نور است. در عين حال هيچ ادعايي هم ندارم ! » مراحل مختلف بروز جريان يماني ادّعاهاي واهي او در طي پيامي که از طريق سايت اينترنتي خود ، با خطاب به علماء حوزه هاي ديني در مورخه ۲۷ شوال ۱۴۲۴ هجري قمري فرستاده بود ، از اين قرار است: در مرحله اوّل : ادّعا مي‌کند که ، امام زمان (عج) را در عالم خواب به صورت مکرّر در حرم سيد محمد فرزند امام هادي (ع) ديده ، او را امر به زيارت عسکريين مي کند . پس از آن موفق به ديدار آن حضرت در بيداري شده ، حضرت او را نسبت به انحرافات عملي و مالي حوزه‌ها به خصوص حوزه نجف آگاه مي کند، وتحت تربيت ويژه قرار مي‌دهد! در مرحله دوم : مدّعي است که ، او را امر به ورود به حوزه علميه مي کند ، ودر آن جا مأموريت به او داده که انحرافات حوزه را مطرح نمايد! در مرحله سوم : ادّعا مي نمايد که ، در ماه شعبان سال ۱۴۲۰ ﻫ . ق ( مصادف با ۱۳۷۸ ش)، امام زمان را براي دومين بار در حالت بيداري در کنار حرم امام حسين (ع) ملاقات کرده ، وبه دستور امام به نجف مي رود ، ودعوت خود را علني مي سازد ، در اين مرحله جمعي او را تکذيب مي کنند؛ و او را به سحر و جنون و تسخير اجنّه متهم مي کند در پي آن به شهر خود باز مي شود. اعلان عمومي جريان يماني پس از سقوط رژيم صدام حسين بعد از سقوط صدام در ماه جمادي الثاني ۱۴۲۴ قمري ، احمد اسماعيل گاطع دعوت خود را علناً تکرار کرده، و تعدادي فريب حرف هاي او را مي خورند . در ماه مبارک رمضان آن سال ادّعا مي‌کند ، که از سوي امام زمان (ع) مأموريت يافته تا همه مردم زمين را مورد خطاب قرار دهد ، و آن ها را به قيام در راه حق بر عليه ظالمان دعوت کند! وي در آن پيام تصريح مي کند ، که من انتظار ياري علماي دين را ندارم . زيرا بسياري از آنان با امام زمان (عج) با لسان وسنان جنگ خواهند کرد، چون با ظهور امام زمان (عج) بساط مرجعيت آنان درهم پيچيده مي شود؛ ومقصود از اوثان واصنام ( بت ها ) همان علما هستند. مغالطه عجيب در طرح برخي از روايات توسط يماني وي براي اثبات مدّعاي خود به چند دليل استناد مي کند:

دليل اول: خواب هايي که اشخاصي درباره او ديده اند ! و اين علاوه بر خواب هايي که خود ديده بود!

دليل دوم: اخبار از حوادث آينده مثل سقوط صدّام!

دليل سوم: آمادگي براي مناظره با علماي اسلام ، يهود و مسيحت!

دليل چهارم: آمادگي براي مباهله با علماي شيعه وسني و يهودي ونصراني! بديهي است که به اصطلاح ادلّه فوق صرف ادّعا است . خواب هم بر فرض صحّت حجّت شرعي نيست. 

وي در پايان پيام خطاب به مردم عراق ، اين‌چنين مي گويد:

پدرم امام زمان (عج) را براي اهل زمين فرستاد ومن دعوتم را در بين شما آغاز کردم، در حالي که جبرئيل و ميکائيل مرا تأييد و نصرت مي دهند، من از شما طلب نصرت مي کنم. اگر نصرتم داديد فبها ، والّا سابقه پدران شما روشن است. اگر مرا خذلان کنيد، صبر خواهم کرد همان گونه که مسلم بن عقيل صبر نمود . من بزودي از ميان شما خواهم رفت، اي باقيمانده هاي قاتلان حسين! اگر مي خواستم، شمر و شبت اين زمان را معرفي مي کردم. من اخبار شما را به پدرم محمد بن الحسن خواهم رساند؛ در آينده به همراه او، که جز شمشير ، چيزي را به شما ارائه نخواهد داد، باز خواهم گشت .

وي در سايت اش با امضاي سيد احمد حسن وصي و رسول امام مهدي (عج) ، در مورخه ۲۱ / ربيع الثاني ۱۴۲۶ هجري قمري مصادف با ۹ / ۳ / ۱۳۸۴ شمسي به صورت سؤال وجواب پيامي را منتشر مي کند .

در آن پيام با اين که مدعي فرزندي امام زمان (عج) و هاشمي بودن شده است ، يماني بودن خود را اين گونه توجيه مي کند که : مکه از تهامه است وتهامه از يمن ، پس محمد وآل محمد(ص) همگي يماني هستند! از اين رهگذر احاديثي را که درباره مدح يماني ، واين که پرچم او پرچم هدايت است، وارد شده ، بر خود تطبيق مي کند . در آن مصاحبه ادّعاي عصمت هم مي کند. مدّعي جريان يماني به احاديثي که علامه مجلسي در باب

« خلفاء المهدي صلوات الله عليه واولاده وما يکون بعده » در ج ۵۳ بحار الانوار آورده است ، تمسّک مي کند . طبق يکي از آن احاديث ، پيامبر(ص)به دوازده امام معصوم شيعه وصيت مي کند ،

وبعد از ذکر امام زمان(عج) مي فرمايد : « ثم يکون من بعده اثنا عشر مهديّاً فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها الي ابنه اول المهدييّن … ». 

مدّعي ادّعا مي کند که او مصداق همان اوّل المهديين و فرزند امام زمان (عج) است !

در حالي که امام زمان هنوز نيامده وفوت نشده ، وصيّ او ظهور کرده است! در پيام ديگري که طرفداران وي با امضاي انصار المهدي ، در مورخه ۱۱ ماه رمضان ۱۴۲۷ ق ، از نجف خطاب به مقام معظم رهبري فرستاده اند ، چنين آمده است:

« الي السيد علي الخامنه اي! السلام عليکم ورحمة الله وبرکاته … »

در آن پيام از مقام معظم رهبري تقاضاي قرائت اين پيام ودادن جواب به آن را کرده . وادلّه حجيّت ادّعايي احمد بن الحسن را مطرح مي‌سازند. از جمله همان حديث وصيّت وخواب ها ومناظره ها و مباهله را مطرح مي کنند. ارزيابي سند ودلالت احاديث مورد ادعاي جريان يماني اينک، لازم است تک تک احاديث مذکور را از نظر سند و دلالت بررسي نموده ، ودر نهايت ارتباط مدّعاي جريان يماني را با‌ آن احاديث کشف کنيم .

۱ـ حديث اول : شيخ صدوق در کتاب کمال الدين وتمام النعمة مي نويسد :

« حدّثنا عليّ بن أحمد بن محمد بن عمران الدّقاق قال : حدّثنا محمد بن أبي عبدالله الکوفيّ قال : حدثنا موسي بن عمران النّخعي ، عن عمّه الحسين بن يزيد النوفليّ ، عن عليّ بن أبي حمزة ، عن أبي بصير قال : قلت للصّادق جعفر بن محمد يا ابن رسول الله إنّي سمعت من ابيک (ع) انّه قال : يکون بعد القائم اثنا عشر مهديّاً فقال : انّما قال : اثنا عشر مهديّاً ولم يقل : اثنا عشر اماماً ، ولکنهم قوم من شيعتنا يدعون النّاس الي موالاتنا ومعرفة حقّنا » .

حديث فوق از نظر سند ضعيف است . زيرا در طريق آن اوّلاً : علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق است، که از نظر علماي رجال مجهول مي باشد . وثانياً علي ابن ابي حمزه است ، که به عنوان کذّاب ( دروغگو ) ومتّهم توصيف شده ، و کسي بود که مذهب انحرافي واقفيّه را تأسيس نمود . طريق شيخ طوسي وشيخ صدوق به او هم ضعيف است . از نظر دلالت ، خلاصه حديث مزبور اين است ، که بعد از شهادت امام زمان (عج) دوازده نفر از شيعيان که به خاطر هدايتي که دارند مهدي ناميده مي شوند، و نه از ائمه هستند ، ونه از اولاد آنان ، مردم را به سوي ولايت و معرفت حقّ اهل بيت دعوت مي‌کنند. واين چه ارتباطي با امروز دارد که هنوز امام زمان (عج) ظهور نکرده است ؟! (ادعاي خنده دار جريان يماني : نقشه هوايي منطقه ي آتش فشان ايسلند – نمايش نام احمد) 

۲ـ شيخ طوسي در کتاب الغيبة مي نويسد :

« أخبرنا جماعة ، عن أبي عبدالله الحسين بن عليّ بن سفيان البزوفريّ ، عن عليّ بن سنان الموصليّ العدل ، عن عليّ بن الحسين ، عن أحمد بن محمّد بن خليل ، عن جعفر بن أحمد المصريّ ، عن عمّه الحسن بن عليّ ، عن ابيه ، عن أبي عبدالله جعفر بن محمّد ، عن أبيه الحسين الزّکي الشهيد ، عن ابيه اميرالمؤمنين (ع) قال : قال رسول الله(ص)في الليلة التي کانت فيها وفاته ـ لعليّ (ع) يا أبا الحسن احضر صحيفةً ودواة ، فأملا رسول الله(ص)وصيته حتّي انتهي إلي هذا الموضع فقال : يا عليّ سيکون بعدي اثنا عشر اماماً ومن بعدهم اثنا عشر مهديّاً ، فأنت يا عليّ اوّل الاثني عشر الإمام . سمّاک الله تعالي في سمائه عليّاً المرتضي واميرالمؤمنين والصّديق الاکبر والفاروق الاعظم والمأمون والمهدي ، فلا تصح هذه الأسماء لأحد غيرک ، يا عليّ أنت وصييّ علي اهل بيتي حيّهم وميّتهم ، وعلي نسائي فمن ثبّتها لقيتني غداً ، ومن طلّقتها فأنا برئ منها ، لم ترني ولم أرها في عرصة القيامة ، وأنت خليفتي علي أمتّي من بعدي ، فاذا حضرتک الوفاة فسلّمها الي ابني الحسن البرّ الوصول ، فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها الي ابني الحسين الشهيد الزکيّ المقتول ، فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها الي ابنه سيّد العابدين ذي الثفنات عليّ ، فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها الي ابنه محمد الباقر ، فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها الي ابنه جعفر الصّادق فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها الي ابنه موسي الکاظم ، فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها الي ابنه عليّ الرضا ، فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها الي ابنه محمد الثقة التقي ، فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها الي ابنه عليّ النّاصح ، فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلي ابنه الحسن الفاضل ، فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها الي ابنه محمد المستحفظ من آل محمد ، فذلک اثنا عشر اماماً ، ثم يکون من بعده اثنا عشر مهديّاً ، فاذا حضرته الوفاة فليسلّمها الي ابنه اوّل المقربّين . له ثلاثة اسامي اسم کاسمي واسم أبي وهو عبدالله وأحمد و الأسم الثالث المهديّ هو اول المؤمنين » .

اين حديث نيز از نظر سند ضعيف است . زيرا عليّ بن سنان الموصليّ العدل در طريق حديث است ، که او مجهول مي باشد . درباره برخي از راويان ديگر اين حديث هم جاي اشکال است . از نظر دلالت آشکارا دلالت مي کند که بعد از پيامبر اکرم(ص)دوازده امام معصوم مي آيند . اولين آن ها اميرالمؤمنين (ع) و آخرين آن ها امام زمان (عج) است . بعد از وفات امام زمان (عج) دوازده نفر آدم هدايت يافته (مهدي) مي‌آيند که اولين آن ها ، بنا بر تعبير روايت ( اوّل مقرّبين ) ، فرزند امام زمان خواهد بود . وي داراي سه نام خواهد بود . يکي احمد ( هم نام پيامبر(ص)، ديگري عبدالله ( نام پدر پيامبر (ص)) و سومي مهديّ است . اين حديث با حديث قبلي از نظر انتساب مهديين تعارض دارد . زيرا حديث شيخ صدوق بر اين مسأله تأکيد دارد که آن ها از شيعيان اند ، که ظاهر آن اين است که از خود اهل بيت واولاد آن ها نيستند . در حالي که حديث کتاب الغيبة بر اين معني صراحت دارد که اولين آن ها فرزند امام زمان است ، ولي در هر حال ، دو حديث بر اين معني دلالت مي کنند ، که اين دوازده نفر بعد از شهادت امام زمان خواهند آمد نه قبل از او ! پس هيچ ارتباطي با مدّعيان زمان ما ندارند . 

۳ـ شيخ طوسي در جاي ديگر کتاب الغيبة آورده است :

« محمد بن عبدالله بن جعفر الحميريّ عن ابيه ، عن محمد بن عبدالحميد ومحمّد بن عيسي ، عن محمّد بن الفضيل ، عن أبي حمزة ، عن أبي عبدالله (ع) في حديث طويل ـ « أنه قال : يا أبا حمزة إنّ منّا بعد القائم أحد عشر مهديّاً من ولد الحسين » .

حديث فوق هم نيز از نظر سند ضعيف است . زيرا برخي از راويان آن از نظر علماي رجال از اين قرار است : محمد بن عبدالحميد مجهول است . محمد بن عيسي مشترک بين ثقه و مجهول و تشخيص آن دو مشکل است . محمد بن فضيل هم مجهول است. ابن حمزه مشترک بين ابي حمزه ثمالي که ثقه ، وابي حمزه بطائني که ضعيف وکذّاب وفتنه گر مي باشد. از نظر دلالت هم بر اين معني دلالت مي کند ، که بعد از امام زمان (عج) يازده انسان هدايت يافته ( مهدي ) که همگي از فرزندان امام حسين (ع) مي باشند ، مي آيند . اين حديث با دو حديث قبلي از نظر تعداد آن ها تعارض دارد . زيرا آن دو بر دوازده نفر ، اما اين يکي بر يازده نفر تأکيد دارد . وبه هر صورت ارتباط با زمان کنوني ندارد زيرا به دوران پس از ظهور امام ووفات او ناظر است.

۴ـ شيخ حسن بن سليمان ( متوفاي ۸۰۲ ) در کتاب مختصر بصائر الدّرجات ( سعد بن عبدالله اشعري ) آورده است:

« ممّا رواه السيد عليّ بن عبدالحميد باسناده عن الصّادق (ع) أنّ منّا بعد القائم (عج) اثنا عشر مهديّاً من ولد الحسين (ع) ».

سند اين حديث معلوم نيست . زيرا مؤلف مختصر البصائر آن را از سيّد علي بن عبدالحميد متوفاي ۷۶۰ ﻫ به اسنادي که آن سيد نقل کرده ، روايت نموده است . اسناد مذکور که در دسترس ما نيست ، تا بدانيم همه آن ها ثقه هستند يا غير ثقه . بنابراين سخن قطعي درباره سند حديث ممکن نيست . از نظر دلالت همانند حديث قبلي است ، الّا اين که اين حديث بر دوازده مهدي تأکيد مي‌کند در حالي که قبلي بر يازده مهدي ! ودر هر صورت سخن از دوران پس از ظهور امام زمان ووفات آن حضرت به ميان آورده وهيچ ربطي به امروز که هنوز امام زمان ظهور نفرموده است، ندارد. ( بخش مدعيان دروغين در انجمن مدعي دروغي )

بررسي کلّي همه احاديث مزبور احاديث مزبور ، صرف نظر از وضعيت سندي آن ها که نوعاً ضعيف وغير معتبر است ، از جهت دلالت به عنوان احاديثي شاذ و غير قابل قبول تلقّي مي شود . زيرا بنا بر احاديث مشهور ، بعد از شهادت امام زمان (عج) زماني براي حکومت معمولي ومتعارف صالحان نمي ماند . طبق احاديث مسلّم شيعه ، بعد از شهادت امام زمان (عج) دوره رجعت است . پس از آن قيامت کبري اتفاق مي افتد .

لذا برخي از علماي شيعه احاديث مزبور را بر فرض صحّت بر دوران رجعت حمل نموده‌اند . پس مقصود از دوازده يا يازده مهدي همان ائمه هدي:مي‌باشد ، که بعد از ظهور امام زمان و شهادت آن حضرت ، جهت انتقام گرفتن از قاتلانشان ، آن هم به مدت کوتاه ( چهل روز ) قيام مي کنند. شيخ مفيد در آخر کتاب الارشاد ،

پيرامون احاديث مذکور مي فرمايد :

« وليس بعد دولة القائم (عج) لأحد دولة إلّا ما جاءت به الرواية من قيام ولده إن شاء الله ذلک ، ولم يرد به علي القطع والثبات ، واکثر الروايات انّه لن يمضي مهدي الأمة الّا قبل القيامة بأربعين يوماً ، يکون فيها الفرج ( الهرج ) و علامات خروج الاموات وقيام السّاعة للحساب والجزاء »؛

بعد از دولت حضرت قائم (عج) براي کسي دولتي تشکيل نمي شود . مگر آن چه اين روايت بر آن دلالت مي کند ، که فرزند ( فرزندان ) او اگر خدا بخواهد قيام مي کند . البته اين روايت به صورت قطعي ثابت نيست. اکثر روايات بر اين معني دلالت مي کند ، که حضرت مهدي (عج) نمي رود ، مگر چهل روز قبل از قيام قيامت که در آن فرج ( و بنا بر روايت بحار هرج ومرج ) صورت مي گيرد ، و علائم خروج اموات وقيام قيامت براي حساب وکتاب آشکار مي شود.

علّامه مجلسي پس از نقل اخبار مذکور در بحار الانوار ،« باب خلفاء المهدي و اولاده » ، درباره دلالت وتأويل آن احاديث مي نويسد:

هذه الاخبار مخالفة للمشهور . وطريق التأويل أحد وجهين: الاوّل : ان يکون المراد بالاثني عشر مهديّاً النبي(ص)و سائر الائمة سوي القائم (عج) ، بان يکون ملکهم بعد القائم (عج). و قد سبق ان الحسن بن سليمان أوّلها بجميع الأئمة ، وقال برجعة القائم بعد موته . وبه ايضاً يمکن الجمع بين بعض الأخبار المختلفة الّتي وردت في مدّة ملکه. والثاني : أن يکون هؤلاء المهديّون من اوصياء القائم هادين للخلق في زمن سائر الائمة الذين رجعوا لئلا يخلو الزّمان من حجّة ، وإن کان اوصياء الانبياء والائمة ايضاً حججاً والله تعالي أعلم »

؛ يعني: « اين اخبار مخالف مشهور است . دو راه وجه جمع و تأويل روايات فوق

راه اوّل: اين که مراد از دوازده مهدي « هدايت شده » همان پيامبر اکرم(ص)وساير امامان به استثناي امام زمان(عج) است . به اين معني که ملک آن ها ( در هنگام رجعت ) بعد از امام زمان خواهد بود . قبل از اين گذشت ، که جناب حسن بن سليمان ( مؤلف مختصر البصائر ) آن حديث را به همه ائمه ( دوازده گانه ) تأويل نموده وقائل به رجعت امام زمان بعد از وفات شده است . با اين تأويل مي توان بين برخي از اخبار مختلف که درباره مدّت ملک آن حضرت وارد شده است ، جمع کرد.

راه دوم : اين است که آن دوازده مهدي از اوصياء امام زمان (عج) ، هدايت گران خلق در زمان ائمه:در هنگامه رجعتند . زيرا زمان نمي تواند خالي از حجّت باشد ، اگر چه اوصياء انبياء :

نيز حجج هستند والله اعلم ». جريان يماني با احاديث مزبور چه ارتباطي دارد ؟ احاديث مذکور ، چه اين که صحيح باشند وچه ضعيف ، چه قابل قبول از نظر دلالت وچه غير قابل قبول ، چه قابل تأويل به رجعت باشد ، چه غير قابل تأويل ، هيچ ارتباطي با مدّعاي جريان يماني ندارد. زيرا همه آن احاديث بر اين مطلب اجماع دارند ، که قيام مهدييّن دوازده‌ گانه يا يازده گانه بعد از ظهور ووفات امام زمان (عج) خواهد بود. هيچ يک از احاديث بر اين معني دلالت نمي‌کند ، که آن‌ها يا برخي از آن‌ها قبل از ظهور امام زمان (عج) مي‌آيند . در حالي که احمد اسماعيل گاطع الصيمري ، که به دروغ مدّعي فرزندي ووصايت امام زمان (عج) است ، در حال حاضر که هنوز امام زمان ظهور نفرموده ، ادّعاي قيام کرده وخود را اوّلين نفر از مهدييّن مي نامد! بنابراين ، مدّعاي نامبرده هيچ پايه و مستندي از جهت احاديث ندارد . علاوه بر آن ، نام وصي خود ، فرياد مي زند که بعد از مرگ مُوصي قيام به وظيفه مي کند ، نه قبل از مرگ او . پس مدّعي جريان يماني چه وصييّ است که قبل از ظهور ومرگ موصي مشغول به کار شده است !؟

تشکيلات و عملکرد جريان يماني در کنار رهبري جريان اليماني که به عهده احمد اسماعيل گاطع معروف به احمد الحسن الموعود مي باشد ، رهبري معنوي ، نظامي ورهبري سازماني هم وجود داشته است . شيخ کاظم العقيلي مسئول شاخه نظامي ، عبدالرحيم ابومعاذ به عنوان مرشد و رهبري معنوي سازمان مي باشد . معاون مؤسس اين جريان شخصي به نام شيخ حيدر المنشداوي ( ابن ابو فعل ) از شاگردان شهيد سيد محمد صدر بود .

المنشداوي در زمان صدام به ايران آمد و به ترويج اين فکر پرداخت ،لذا توسط حکومت ايران دستگير گرديد ، و به مدت ۶ ماه در زندان به سر برد . بعد از سقوط صدّام به عراق بر گردانده شد ، و ادّعا نمود که وي وصي امام‌زمان (عبدالله بن الحسن القحطاني ) مي‌باشد ، واز همه اموري که مردم از آن ها اطلاعي ندارند ، مطلع است ، حتي از محل قبر فاطمه(ص) مطلع مي باشد . وي دفتري را در منطقه قديم نجف در شارع الرسول (ص) افتتاح نمود ، وبه نشر افکار خود همّت گماشت .

بعد از اين اتفاقات ، مؤسس جريان با صدور بيانيه اي المنشداوي را تفسيق کرد. لذا قاسم عبد حسن از عناصر سابق حزب بعث ، عباس خلف الچبيناوي از عناصر سازمان بدر ، عباس زوري عگله و هامل محيي حمود نيز به همراه المنشداوي از اين جريان خارج شدند؛ شيخ حيدر المنشداوي پس از آن ، در بغداد توسط يک گروه مسلح کشته شد. از طرفداران يماني ، شخصي از بيت حمامي ، به نام سيد حسن الحمامي ـ فرزند مرحوم سيد محمد علي حمامي متوفاي ۱۹۹۸ م از علماي معروف نجف ـ بود . اين شخص که مرتبط با دستگاه بعثي ، عقده اي و ضدّ علماي دين بود ، به عنوان روحاني ارشد آن گروه فعاليت داشت .

ومصداق آيه شريفه :

( انّه ليس من اهلک انّه عمل غير صالح ) شد. ( ستاره داود، آرم جريان يماني ! )

شعار جريان اليماني يک ستاره اسرائيلي به نام داوود است . اين ستاره ۶ ضلعي به عنوان آرم ودر کنار امضاي احمد الحسن اليماني قرار مي گيرد ، وامضاي او در برخي اعلاميه ها از اين قرار است: بقيّة آل محمد:، الرکن الشديد ، احمد الحسن وصي و رسول الامام المهدي (عج) الي الناس اجمعين ، المؤيّد بجبرئيل، المسدّد بميکائيل ، المنصور باسرافيل ، ذريّة بعضها من بعض والله سميع عليم » . اين ستاره شش‌ ضلعي در زبان لاتين«پنتاگرام»ناميده مي‌شود .

صهيونيست ها از آن در پرچم خود به عنوان سمبل تسلّط بر جهان استفاده مي کنند . فرقه يماني در ابتداي کار از اين ستاره به عنوان آرم و نماد جريان خود استفاده مي کرده ، ولي بعدها براي جلوگيري از آبروريزي واثبات وابستگي آن ها به صهيونيسم ، اين نماد را از تبليغات خود حذف نمودند. 

منبع: محاکمه

نویسنده : admin	تاریخ : شنبه 17 مرداد 1394	امتیاز : 10

موضوعات : مطالب ویژه واحد , مذهب ,

برچسب ها : من هم يک امام زمانم !!! , Zg8Vi فرقه اي منحرفه اي آمده است که که به عنوان انصار المهدي که خودشان را شيعه معرفي کرده اند ؛ درحال تبليغ بيعت , ضمنا بنا بر نقل موثق برادر وي از نيروهاي بعثي بود … ادعاهاي واهي احمد الحسن يماني اين فرد با اين که سيد نيست ، و ,